|

Thursday, January 27, 2005

یه خبر

این وبلاگ آفاق که لینکشو گوشه صفحه میبینید متعلق به یکی از عزیزان منه و کاره فرستادن پست و ساخت قالب و به طور کلی پشتیبانیش با منه و فقط مطالبش مال من نیست، با صاحب اصلی وبلاگ از طریق ایمیل بالای صفحه یا ایدیش در یاهو میتونید تماس بگیرید، من که توصیه میکنم لا اقل یه سر به اون وبلاگ بزنید

|

Tuesday, January 25, 2005

به باد تکیه ندین!؟ گلچین از نوشته های مرداد ماه

هیچ موقع رو چیزی حساب نکنین که ارزششو نداره یا اطمینانی بهش نیست. چون انگار به باد تکیه دادین و هر لحظه احتمال افتادنتون هست و تنها چیزی که از اون حساب کردن بی مورد گیرتون میاد حسرت و افسوس و افسردگیه. حتی اگه از صحت چیزی مطمئن بودین و اطمینان داشتین انجام میشه خودتونو برای شکست در اون آماده کنین تا در صورت عدم موفقیت شکست روحی نخورین. مثلا در صورتی که مطمئن بودین تو کنکور قبول میشین بازم به قبول شدن خودتون شک داشته باشین. و به آدمای سست بنیاد و لاابلی تکیه ندین چون بدجوری زمین می خورین و در آخرم باید بگم خیلی نامردین این سیستم نظر خواهی رو من با بدبختی راه انداختم اما یه نظر دریغ داره!؟ بابا دستتون درد نکنه

|

Friday, January 21, 2005

امان ازین چت!؟ گلچین این اولین مطلب این وبلاگ بوده

هدفه شما از چت چیه!؟ آدمای منفی جوابی واسه این سوال ندارن، آدمایی که چت میکنن تا دختریو تور کنن!؟ البته پسرای عزیز به گوش باشن که جدیدن مدلش عوض شده دخترام مخه پسرا رو میزنن حواستون باشه از رو هوس تو چاه نیافتین!؟ این پسرایی که من حالم ازشون بهم میخوره همه جا هستن و یه جوری پسرای خوبو (که خیلی کمن) جلو دخترا خراب کردن فقط کارشون لاس زنیه اونم همه میدونیم واسه چی، قابل توجه دخترا: خصوصیات این پسرا اینه که اول پی ام بهتون میدن با یه جمله زیبا سلام میکنن و خلاصه شما جوابشونو میدین اینا چهار دستن که هرچهار دسته همیشه تو چت روما پلاسن اما خصوصیات دسته ها، دسته اول یه نیم ساعتی که مختونو زدن میگن عکستو میدی!؟ اگه عکستو بدی باختی اینا از همون چت اول تشخیص داده میشن که خلافن، دسته دوم یکم باکلاس ترن دو سه جلسه فرصت میزارن بعد معمولا از کلمات دوستت دارمو تو چه خوبیو و...استفاده میکنن (شما دخترا باید بدونین کسی که تو چت بهتون ابراز علاقه میکنه دروغ میگه آخه از رو چی شما رو دوست داشته باشه!؟ متاسفانه اکثرتون ساده این) بعد به شما شمارشو میده شمام طبیعتا مخت بدجوری بعده یه 4 بار چت تلیت شده قبول میکنی و بهش زنگ میزنی غافل ازاینکه شماره دادن به شما یه نقشه برای بدست آوردن شمارتون بوده چون دیگه همه تلفنها دیجیتال شده و شمارتون میافته!؟ حالا تو این دسته پسرا با خصوصیتهای اخلاقی مختلف در حالت زنگ زدن شما بهشون دو کار میکنن، کار اول: به شمارتون که شما اصلا خوابشو نمیدیدین که بیافته واسش زنگ میزنه تازه اگه شانس بیارین خودتون گوشیو بردارین!؟ و تازه اگه شما از دستش عصبانی بشین!؟، با ناراحتی (به طور معمول) میگه: میخوای دیگه زنگ نزنم که شما چه بگی آره چه بگی نه اغفال شدی مگه اینکه قطع رابطه کنی و اونم در صورتیه که عکستو بهش نداده باشی که بعده قطع رابطه ازش سوء استفاده کنه. کار دوم این دسته قصدشون از شماره گرفتن یا دادن اینه: این پسرا فقط خواستن که مختونو با صداشون بزنن به هر حال اینام شمارتونو دارن!؟ (و در صورت لزوم ازش استفاده میکنن) اما اینا از دسته اول و دسته دوم و کسایی که اون کاره اولو میکنن موفق ترن چون اکثرا استاد مخ زنی با صدان که دخترام روی صدا حساسن بدجور(این مطلب دی ماهه: به طور کلی دخترا با صدا عاشق میشن مردا با نگاه این یک نظریه علمی بود که یک ماه پیش اثبات شد میدونستید!؟). اما دسته چهارم : انسانهای نسبتا باهوشی هستن و سعی میکنن شما هرچیو بگی دوست دارم تایید کنن و با اینکار سعی میکنن دله شما رو بدست بیارن و فقط در صورتی شما متوجه میشی که آی کیود بالا باشه!؟ و اما یه دسته دیگه هم هست که انگشت شمارن و اینا فقط قابل اعتمادن خصوصیات اینا اینه که میخوان فقط هم صحبت داشته باشن و معمولا تو چت روم نمیرن!؟ بر خلاف چهار دسته اول. ازتون شماره نمیخوان و قصد قرار گذاشتن با شما رو ندارن از کلمات محبت آمیز استفاده نمیکنن و نظره خودشونو راجع به هر مسئله ای میگن بدون توجه به اینکه شما خوشت میاد یا بدت میاد، اصولا انسانهای صادقی هستن بر خلاف سه دسته دیگه که میخوان به هر وسیله ای (دروغ، عشق، خالی بندی و...) مخه شما رو بزنن. اما اینا اولا کمن دوما اگه باشن دخترا با چت اول ازشون متنفر میشن!؟ چون واقعا صادقن و نکته مهم اینه که دخترا دروغو راحت تر از حقیقت باور میکنن!؟ (که این ضعف باعث میشه فقط به تور سه دسته اول بیافتن که متاسفانه در صورت داشتن پیش زمینه از طرف دختر آخرش تباهیه)، اما هدف این گروه باحال و مثبت از چت بر خلاف سه دسته اول اغفال دخترا نیست، بلکه یا میخوان دخترا رو بهتر بشناسن، یا همدم میخوان، یا با پسرا حال نمیکنن!؟و...

|

Thursday, January 20, 2005

انتظار

این شعر از خودمه چون به جمعه داریم نزدیک میشیم گفتم این شعرو تو وبلاگ بزارم
منتظریم که گل نرگس وابشه
عطر حضورش تو همه دنیا جا بشه
از عطر حضورش همه مست بشنو دیوونه
هر که با یک نگاه دیدنش شیدا بشه
اون با ظهورش بدیها رو پاک کنه
خدا کنه یه نگاهه کوچیکم به ما کنه
چی میشد ما هم میشدیم جزو یاراشخدا کنه عنایتی به این دله رسوام بکنه

|

روزگار گلچین از نوشته های مرداد ماه

ساعتمو نگاه میکنم. اصلا باورم نمیشه چه زود میگذره. آره به همین سادگی عمرمون داره میره. انگار همین دیروز بود به کلاس اول میرفتم خدایا اون بچه کوچولو من بودم!؟ انگار نه انگار چهارده سال از اون روز میگذره آخه من شش سالگی رفتم کلاس اول. اما هرچی فکر میکنم چیزی از خاطرات گذشتم به یاد نمیارم فقط یه تصاویر گنگ و مبهم، بگذریم. داشتم ساعت و گذر عمرو میدیدم و با خودم فکر میکردم چه کارها میتونستم انجام بدم و ندادم از کیا جا موندم از کیا جلو زدم و چه کارهاییو میخوام انجام بدم. آره من یه چشمم به آیندست و تو حال زندگی میکنم که یاد گذشته حواسمو واسه کارهای آینده بهم نریزه. چون گذشته از دست رفته و با بیشترین ثروت دنیام نمیشه بدستش آورد. بنابراین باید آینده رو نگاه کرد که مثله گذشته فقط تو خاطره نمونه. همش شد گذشته و حال و آینده. آدم اگه میخواد موفق باشه باید زمانو بشناسه و نگذاره که زمان از دستش بره چون زمان واقعا ثروته. و وقت طلاست چون ممکنه تو الان یه کاریو بتونی انجام بدی که باعث پیشرفتت بشه اما چند سال دیگه وقت و فرصتشو نداشته باشی. آره من همه اینا رو تجربه کردم و بی دلیل نمیگم. به قول دوستام با وجودی که بیست سالمه قده یه مرد شصت ساله تجربه دارم!؟ نمیدونم شاید راست بگن. نصیحت من به شما اینه که قدر وقتتون رو بدونید

|

Wednesday, January 19, 2005

زندگی چیست.2

زندگی درخشش نور خورشید روی گلبرگهای قرمزه گل رزه، زندگی دوست داشتن کسیه که دوستت داره، زندگی معنیه بودن و فکر تلخ یکروز رفتنه، زندگی یه خوابه که کسی تعبیرشو نمیدونه، زندگی هم شیرینه مثل عسل هم تلخه مثل زهر، زندگی یه قصه ی بی پایانه، و زندگی تعبیر تمام واژه هاست

|

حرف دلم

آدما اومدنو رفتن اما تو...!؟ خیلی دوستت دارم، اما نمیگم میترسم بدت بیاد، میترسم یکروز فراموشم کنی، فکرش واسم خیلی سخته و به قول این بیت از شعرم که امشب گفتم
ترسم ازینه یکروز بری دیگه نباشی فراموشم کنیو مثله غریبه ها شی
آره واقعا میترسمحالا یه سوال، اینو واسه کی گفتم!؟ کسی میدونه، اگه کسی میدونه کامنت بزاره و بگه، هرکی هم فکر میکنه واسه اون گفتم بگه!؟

|

توصیه و حرف

یک: دنیا دو روزه یک روزشم تعطیله پس همدیگرو آزار ندین
دو: چرا تو این دو روز بجای کارای خوب کاره بد انجام بدیم!؟
سه: وقتی یه فقیرو میبینیم چرا بجای کمک مسخرش می کنیم!؟
چهار: چرا از اینترنت بهترین استفاده رو نمیکنیم من مطمئنم اگه چت اختراع نشده بود نابغه های کامپیوتر بیشترمیشدن!؟
پنج: عاشق واقعی باشین هم به معنیه حقیقی هم مجازی

|

من کیم!؟ گلچین از نوشته های خرداد ماه

من آشناییم که غریبه من را نمیشناسد. من غریبه ایم که آشنا من را نمیشناسد!؟. من آنم که هرکس یادگاری از درد بر دلم گذاردو رفت. من آنم که هرچه زجرم دادند کینه شان را به دل نگرفتم، من آنم که از دل مینویسم اما انگار کسی دل ندارد که حرفم را بداند مگر نگفتند آنچه از دل براید لاجرم بر دل نشیند؟. من گمشده ای در غربت یادها هستم. شاعر نیستم اما شعر میگویم، خواننده نیستم اما میخوانم، مومن نیستم اما خدا را عبادت میکنم، نویسنده نیستم اما مینویسم، من آنم که به هرکه محبت کردم از پشت به من خنجر زد، من آنم که سینه اش غمها برای گفتن دارد، من آنم که در این دنیا بی ادعاست، من آنم که به سادگی فراموش میشوم زودتر از یک پلک زدن، آنچنان که فراموشم کردند، دنیای من با این همه گفتار سپید تر از برف است چون اگر کسی را نداشته باشم خدا را دارم و اوست یاره واقعیه من. من آنم که کسی حتی نزدیکانم مرا با این نام نمیشناسند. باز میخواهی بدانی کی هستم!؟ به راستی من کی هستم؟

|

Tuesday, January 18, 2005

بدون انتقاد یا پیشنهاد بیرون نرید!؟ خواهشا

من مخم ترکید تا این قسمت نظر خواهی یا همون کامنت رو به کمک سجاد عزیز درست کردم بابا از سه روز پیش 60 تا بازدید کننده داشتم یکی یه نظر نداشت بده!؟ خیلی نامردین، بابا اگه مطالب ضایست بنویسید ضایست، به خدا من فقط قصدم از سیستم نظر خواهی این بود که ازم انتقاد بشه نقاط ضعفمو بدونم اصلا اهل تمجید نیستم، که خوشبختانه نوشته هام نداره، پس نامردین اگه بیاین تو این وبلاگ و بدون انتقاد یا پیشنهاد بیرون برین، و در آخر، این صاحب وبلاگ غروب که لینکشو طرف راست صفحه میبینید ازم خواسته واسه وبلاگش تبلیغ کنم، منم گفتم چشم، دوستان بشتابید وبلاگ غروب وبلاگیست عاشقانه با شعرها و مطالب عاشقانه نبینید از دستتون رفته خود دانید!؟ تبلیغو حال کردی

|

Sunday, January 16, 2005

سیستم نظر خواهی راه افتاد

مثل پرشین بلاگ سیستم نظر خواهی به کمک سجاد عزیز راه افتاد حالا راحت میتونید نظرات خودتون رو بدید از طریق کامنت قسمت بالای صفحه مثل پرشین بلاگ

|

دعای کامپیوترها

الهی کاری کن سیستم همه با سیستم مکانیک تنظیم شه!؟
الهی کاری کن ظرفیت هارد کسی پر نشه مجبور بشه رو سی دی رایت کنه!؟
الهی ویروس اسکن همه رو آپدیت کن!؟
الهی کاری کن کسی موقع کار ارور نده!؟
الهی همه فنها رو سالم کن تا سیستمامون از گرما کرش نکن!؟
الهی ما رو از شر تروجان دور بگردان!؟
الهی مارو از شر ساب 7، مجیک پی اس و مجیک پی سی دور بگردان!؟
الهی کاری کن سر موقع ما رو دفراگ کنن!؟
الهی ما رو از شر اجساد باقیمانده ی برنامه های پاک شده حفظ کن!؟
الهی مرورگر ما رو از شر برنامه ی گین خلاص کن تا تبلیغات مزاحم حافظمونو اشغال نکنه!؟
الهی کاری کن همه کاربرهای ما سرویس پک 2 رو نصب کنن!؟
الهی کاری کن هیچ کس از نورتون آنتی ویروس استفاده نکنه چون سیستمامون دیر بالا میاد!؟
الهی کاری کن بجای نورتون از مک آفی استفاده کنن!؟
الهی بقیشو بعد میگم!؟

|

یه خواهش از دوستان عزیز

به لطف سجاد عزیز نویسنده وبلاگ یک کرمانشاهی قراره از هالو اسکن استفاده کنم که در اون صورت مشکل شما عزیزان واسه کامنت گذاشتن حل میشه پس خواهش میکنم حتما در مورد نوشته هام نظر بدین، و یه توصیم میکنم و اونم اینه که یاران خیالی نباشید

|

یه قطره عشق

تشنه ی یه قطره عشقم یه قطره دریغ نداره
نمیتونه این دله من با کسی دووم بیاره
صحبت این دله تشنست صحبت یه دنیا حرفه
نکنه دلت زمستونه الانم توش پره برفه
هر چی از عشق واسه تو خوندم گفتمو گفتمو گفتم
انگاری چیزی نخوندمو به تو هم چیزی نگفتم
صحبت این دله تشنست صحبت یه دنیا حرفه
نکنه دلت زمستونه الانم توش پره برفه
تو بگو چیکار کنم من مهمون عشقه تو باشم
همیشه پیشت بمونم عمری گرفتار تو باشم
تو بگو چیکار کنم من تا دیگه تنها نمونم
الهی که بشه دردو بلای تو بجونم
صحبت این دله تشنست صحبت یه دنیا حرفه
نکنه دلت زمستونه الانم توش پره برفه
صحبت این دله تشنست صحبت یه دنیا حرفه
نکنه دلت زمستونه الانم توش پره برفه
نزار تنها بمونم
این شعرم از من بود

|

کرمانشاه و ترقی

استاندار ما پارسال بهترین استاندار شد و از اونجایی که من شنیدم امسال کرمانشاه خیلی بهتر شده این طرحها به سرانجام رسید تعریض خیابان مدرس تغییر محل ساخت هتل بین الملی به طاقبستان که خیلیا خیال میکنن واسه همیشه از بینش بردن که نه اینطور نیست سره محل ساختش بحث بود که گفتن جاش مناسب نیست و قراره طاقبستان بسازنش و ساخت پل هوایی و زیر گذر در لب آب و استحکام دادن به چاه های فاضلاب اون خیابان چون گمونم الان فهمیدن بتون سابق کشش وزن ماشینهایی مثل 18 چرخ رو نداره و ممکن بود بشکنه که نشکست!؟ اما چرا پیمانکارها از اصفهان و تبریزن!؟ جوابش خیلی مشخصه چون مناقصه رو اونا بردن، به امید کرمانشاهی آباد

|

آخ چی بگم که نمیشه چیزی گفت

خیلی تنها شدم خیلی، حتی تنهاتر از سایه، یکی نبود احوال منو بپرسه یکی نبود بگه کجا بودی، آخ ازین درد بی رفیقی، شاید تقصیر خودم باشه وقتی به اینو اون اعتماد می کردم چشمامو باز نکردم چوبشم خردمو همینطورم دارم می خورم، نمیدونم من بدم یا اونا اما به خودم میگم من که همیشه هوای دوستامو داشتم پس مقصر اونان، این سنگهایی که من به عنوان دوست انتخابشون کردم سخت تر از اون بودن که سنگ صبور من باشن، آره حقیقته اما تلخه، راستی اگه من دیگه هیچوقت آنلاین نشم واسه کی مهمه؟ بجز دو سه نفر حتی بقیه فکر کنم خوشحال بشن!؟ اما بدجوری سردیه این هوای خشن دردمو بیشتر می کنه، اینجا یه غریب منتظره اونو دریابید، فکر کنم بزرگترین گناه من اینه که کسی هویت واقعیمو نمیدونه که اینم یه مسئله امنیتی نه بیشتر البته واسه خودم تنها چیزی که از من نمیدونید اسممه!؟ اگه واقعا این ندونستن اسمم شما رو آزار میده بگید مجبورم اعتراف کنم!؟

|

کرمانشاه، مهاجرت، تغییر فرهنگ

من نمیدونم این شهر کی میخواد شکل یه شهرو بگیره، همه میگن الان دیگه تهرانیه اصیل وجود نداره که باید کرمانشاهم به اون جمع تهران اضافه کنن آخه من نمیدونم این شهر چی داره که همه به اینجا مهاجرت میکن!؟ اگه از صد نفر آدم به صورت رندم یعنی اتفاقی آمار بگیری تو شناسنامه ی سی نفرشون نوشته کرمانشاه تازه اون سی نفرم بیست نفرشون یا پدرش کرمانشاهی نیست یا مادرش!؟ یاده اون سالها بخیر که من کلاس اول و چهارمو اینجا بودم همه با لهجه شیرین کرمانشاهی حرف میزدن اما الان!؟ من نژاد پرست نیستم اما تو هیچ کشور پیشرفته ای تو دنیا کسی نمیتونه بدون مجوز سرشو بندازه پایین بره هرجا خواست زندگی کنه اینهایی که از دهاتها و آبادیا میان واویلان (البته منظور من به همه نیست بدها رو میگم) به قول معروف جو میگیرتشون و چه کارها که نمیکنن مخصوصا دختراشون که به قول یه آشنا خیابان اول نه دوم نه سوم دیگه حیف شدن!؟ تغییر فرهنگها مصیبته آدم باید جنبشو داشته باشه شما یه جا رو تو ایران سراغ دارین که فرهنگ شهر نشینی رو آموزش بده؟ یکی محصول کشاورزیشو میفروشه میاد یه آپارتمان میخره تو شهر صبح تا شب نوار میزاره خیال میکنه اینجام همونجاست!؟ یا یکی هم گوسفند میفروشه میده یه پراید میخره، و خیال میکنه اینجام همون دهاته پشت چراغ قرمز با لهجه ی با کلاسه!؟ محلیش میگه هوی اوزی برو دیگه!؟ هنوز فرق چراغ سبزو قرمز رو نمیدونه اومده و...!؟ امان ازین شهر، کی درست میشه این چیزاش؟

|

آلبوم محسن چاووشی کفتره چاهی بود

این آلبوم که مریم حیدر زاده در مصاحبه با بی بی سی اسمشو اشتباه گفته بود اسمش کفتره چاهیه کاور آلبوم رو دیدم!؟ راستی ترانه ی نفرین که تو این آلبوم اسمش سقف آرزوئه شنیدین!؟ تنها شعر کاملا غیر عاشقانه ی حیدر زادست!؟ و اون پسره معلوم نیست چغدر کفرشو درآورده که این شعرو واسش گفته!؟ اگه نمیدونستم دخترا از روی صدا و پسرا از روی نگاه عاشق میشن میگفتم این عمرن کور باشه با این شعرهاش!؟ و یه چیز دیگه که این ترانه ی سقف آرزو رو من عمرن واسه ی کسی بفرستم هرچند خیلی ازش متنفر باشم دلم نمیاد شما چطور!؟ اگه بخواین صوتیشو تو وبلاگ میزارم!؟ شعرش اینطور شروع میشه و اون قسمتهایی رو که زیاد قشنگ نیست تایپ نمیکنم اونایی که به نظرم جالبه بخونید!؟
الهی سقف آرزوت خراب بشه روی سرش بیای ببینی که همه حلقه زدن دورو ورش
قسم میخوردی با منی قسم میخوردی به خدا
خدا الهی بزنه تو کمرت تو کمرش
من اهل نفرین نبودم چه برسه که تو باشی
بیاد الهی خبرت بیاد الهی خبرت
میخوام بدونم قده من عاشقته دوستت داره؟ این که رها کردی منو می ارزه به درده سرش؟
هرچی بدی کردی به من الهی اون با تو کنه
ببینی دیگری به جات رفته شده همسفرش

|

عشق کامپیوتر

تو رو هیدن میکنم کسی نبینه نمیخوام فایلی بیاد کنارت بشینه
تو فقط مال منی هاردو ان تی اف اس میکنم یه رمز روت میزارم کارم همینه
نکنه یه وقت رمزت از یادم بره آخه کار کردن با تو خیلی دل نشینه
کفری نکنی مارو ارور بدی به سطل آشغالت میدمت!؟ نگی نمیده
هزار تا پشتیبان از سی دیت تهیه کردم نکنه گم بشی محکم کاری کردم!؟
گله هارده منی گم نشی یکوقت اگه تو گم بشی دلم میگیره
وقتی سی دیو تو درایو میزارم برنامه ی تورو رو ران میزارم
یدفعه مینویسه روک استار گیم پرزنت عشق من تویی وایس سیتی جونم!؟

|

یکتا ناصر در اورکات

این روزها تب اورکات خیلی بالاست و حتی بعضی از شخصیتهای مهم دولتی در اون عضو هستن و خیلیا هم پروفایل تقلبی میسازن البته الان کلاس عضو بودن در اگه اسمشو درست بگم های 5 یا یه همچین چیزیه که من توش عضو شدم!؟ اما به طور کلی من بی کلاسم اگه کلاس داشتم مدرسه میزدم!؟ اما مطلبی که میخوام بگم یه چیز دیگست و اونم عضویت یکتا ناصر در اورکات که اصلی بودن یا تقلبی بودنشو من نمیدونم اما یه ایمیل به لیست دوستانش داد همین امروز که من که خوندمش گفتم یا این یکتا ناصر بی سواده یا خودش نیست ایمیلو بخونید!؟ نکته هایی رو که واسم عجیب بود سبز میکنم و اونی که به نظرم اشباهه قرمز میکنم
Salam be dustane azizam.omid varam hale hamatun khob bashe va hamishe injur bashe ba arze poozesh az hamatun man bayad az in site beram chun bazi ha migan man vaghee nistam khob hagh daran age manam jaye una boodam bavar nemikardam , bazi ha mikhan mano az nazdik bebinan vali man forsatam kheily kame khodamam khodamo joloye aiene nemibinam , az hame jaleb tar ine ke bazi hayam behem Pishnehad ezdevaj dadan ,dige mundane man to in site salah nist ba arze poozesh
khodahafez be tarafdaram va kasani ke azam motenaferan GOOD LUCK ALL PEOPLE .This message was sent by Yekta Naser to friends. آخه یه هنر پیشه ی معروف نکته ی دومو که سبز کردم میگه چون وقتم کمه نمیتونم از نزدیک ببینمتون!؟ یا بگه بعضی ها بهم پیشنهاد ازدواج دادن هیچ تهرانی نمیگی بهم میگه به من، بعضی هایم هم نمیگه میگه بعضیام!؟ و سواد انگلیسی که من تا به حال این جمله رو نشنیده گود لاک آل پی پل!؟ میشه همه ی مردم موفق باشید!؟ شایدم من اشتباه بگم نمیدونم!؟
چند وقت پیشم یه دوست شیطون به اسم اصلیم تو اورکات پروفایل ساخته بود و خودشو جای من جا زده بود و ازین طریق چند تا از دوستای قدیمیمو اغفال کرده بود!؟ که بعد اون پروفایلو داد به من، من الان دو پروفایل دارم یکی پرهام راد که اسم مستعاره منه یکی هم به اسم واقعیم!؟ یکیم با باربد تو های 5 یکی هم توی سایت ایرانیه کلوب دات کام به نام پرهام راد که یه شخص ناشناس به نام سیامک منو دعوت کرد!؟
www.orkut.com
www.cloob.com

|

Saturday, January 15, 2005

سرویس جدید این وبلاگ

حدود 6 ساعت قبل از نوشتن اینی که الان دارین میخونین این کنتور جدید وبلاگ راه اندازی شد و همچنین یه سرویس جدید که پایین این کنتور هست به نام گفتن به یک دوست، این وبلاگ ما که عددی نیست من که بی ادعام اما این سرویس واسه اینه که اگه شما تو وبلاگ من چیزی خوندین و به نظرتون جالب اومد و خواستین به دوستاتونم توصیه کنید که اونو بخونن کافیه که روی دکمه ی تل اه فرند کلیک کنید و یه صفحه باز میشه که نام و ایمیل خودتون رو مینویسید و پایینشم ایمیل دوست یا دوستاتون رو مینویسد بعد سند میکنید یعنی میفرستید!؟ به همین سادگی، این همه من نوشتم و وقت روی درست کردنش گذاشتم خدای نکرده گل لقد نکرده باشم ازش استفاده کنید

|

آرزوی فیفا

اگر گل را عاشق حساب کنیم فوروارد میشه عشق تور دروازه میشه معشوق و در کل آرزوی فیفا میشه: مصدوم شدن دروازبان فرصت گیر، توانا ماندن هافبکها برای سانتر به عشق، کور شدن دفاع و ندیدن و نرسیدن به فرصتهای سنگ جلو پای عشق اندازانه، زدن گل در دقیقه ی نود، و به هم رسیدن عاشق و معشوق!؟

|

عاشق

بازم یادت میافتم یاده اون لحظه های زیبا
یاده اون صدای قشنگت اون دو تا چشم فریبا
تو رفتیو تو غصه موندم حالا دیگه تو رو ندارم
رفتیو نمیدونم سر رو شونه ی کی بزارم
آخه بگو دلت از چی بود که روی سنگو کم کرد
رفتو نیومد واسه یه لحظم روی عشقمو کم کرد
هرچی گفتم اگه برگردی دنیامو به پات میریزم
جز تو کسی رو ندارم بخدا تویی عزیزم
اون همه التماس و خواهش اون همه گریه و تمنا
نشد گرمی واسه دل سردت موندم مثله همیشه تکو تنها
حالا مثل قدیم نیست که چشات ستاره شبام بود
یا که حرفهای قشنگت مرهم دردو غصه هام بود
حالا جز زانوی غم بغل گرفتن گریه کردن یه گوشه نشستن
کاری نداره این دله من نمیدونم کی آروم میگیره دوباره این دله من
هنوزم منتظرم بیای کسی رو توی عشق زخیره ندارم
آخه گوش کن بجز تو سر رو شونه ی کی بزارم؟

|

Thursday, January 13, 2005

یه تصمیم جدید

تا قبل از اون که وبلاگم یه جورایی هک بشه عشق وبلاگ بودم همه میدونن تقریبا هر روز حداقل سه پست جدید مینوشتم. تا اونجایی که این وبلاگ تاپ شد و هنوزم هست اما دیگه بدجوری خسته شدم هم از وبلاگ هم از اینترنت شاید دیگه رفتمو بر نگشتم! شایدم دوباره نوشتمو نوشتم. به این فکر میکنم که چرا بنویسم چون بازدید کننده ثابت از خارج کشور دارم!؟ اونم بالای 20 نفر!؟ یا اینکه روزانه حداقل بیست نفر میان که حرفامو بخونن!؟ آیا اینا واسه من جذابه؟ به احتمال 70% گم میشمو کسی هم نمیدونه که اینی که اینا رو نوشته کی بوده؟ اسم واقعیش چی بوده!؟ کجا بوده!؟ اما شایدم موندمو این قسمت نظرخواهی رو درست کردمو یه آبو رنگی به درو دیوارش زدم!؟ که راحت هرکی میاد مثه پرشین بلاگ بتونه نظرشو بده که اینجا نمیشه منم برنامه نویس اچ تی ام ال نیستم که بتونم اینکارو بکنم. در کل منی که مینویسم واسه خودم مینویسم توی 1ماه بالای 670 بازدید کننده جالبه اما نه واسه من!؟ چون من واسه خودم حرف میزنم حالا شاید یکی از حرفام خوشش بیادو دنبال کنه!؟ دقیقا مثله صدا وسیمای ایران!؟ چون الان نه کسی میتونه نظر بده که بدونم از کدوم نوشتم بیشتر خوشش اومده بیشتر تو اون زمینه بنویسم نه بجز 35 نفر ناقابل که تو این مدت تقریبا از خرداد ماه تا الان کسی ایمیل داده!؟ به هر حال اگه این دفتر بسته شد ما رو حلال کنید نشدم مینویسیم.

|

آلبوم کفتر چاهی

این آلبوم با صدای محسن چاووشی به بازار اومده که از اونجایی که مریم حیدر زاده گفته این آلبوم اسمش یه چیزی شبیه رنگ عشقه و پارسال بیرون اومده منم احترام میزارم و نمیگم کفتر چاهی به هر حال من فقط آلبومو شنیدم و کاستشو ندیدم که اسم رو کاستو بگم!؟ سایت ترانه ها میگه کفتر چاهی نمیدونم سعید راست میگه یا مریم!؟ این پستم واسه این خاطر نوشتم که بعضیا محسن چاووشی رو با مجتبی کبیری اشتباه میگیرن و نباید بگیرن. دلیل این اشتباهم اینه که جناب محسن خان هم به تقلید از سیاوش خونده که به مراتب صداش به سیاوش نزدیک تر از صدای مجتبی کبیریه. اما به گفته محمد کیاسالار عزیز نویسنده بخش ترانه های ویژه نامه نسل سوم جام جم این صدا شبیه سازی شده اما من با این عقل ناقصم میگم بهترین نرم افزار ادیت صدای دنیا که البته کول ادیت نیست و ادوبی اودیوشن 2005 نمیتونه صداتو مثه سیاوش کنه به هر حال محمد جان بزرگ ماست حرف بزگو باید گوش کرد آقا محمد شبیه سازی شده. گل این آلبوم ترانه ی سقف آرزو هستش که به گفته مریم حیدر زاده محسن چاووشی حق شعرو ادا کرده البته این ترانه رو گروه نفرین هم به صورت راک به نام نفرین خونده که فلش ترانه رو در سایت محمد آمیغی میتونید ببینید که شعرش رو چند جا اشتباه خوندن خلاصه نتیجه اینکه اگه آلبوم پارسال اومده زودتر از آلبوم معرکه ی مجتبی کبیری اومده که آلبوم معرکه اصلا حیف 600 بود ترانه ی دروغکی که تو این آلبومه رو اول مجتبی کبیری خونده بعد قیصر!؟ تازه قیصر اسمشو گذاشته راستی و به نظر من قیصر قشنگ خونده چون من از تقلید کننده صدا بدم میاد مخصوصا اونی که اصلا موسیقی هم حالیش نیست بر عکس محسن چاووشی!؟ حالا تقلید کرده هیچی اصلا از هیچ نظر ارزش نداره. اما برعکسش محسن چاووشی که با موسیقیه ساده صداش قشنگ رو موسیقی نشسته و تو ذوق نمیزنه میتونید این آلبوم رو از سایت ترانه ها بگیرید


|

حالا که فهمیدید

حالا که فهمیدید اینا رو هم بدونین که خواننده های مورد علاقه ی من خیلی چپن مثلا تو فارسی شهرام کاشانی و افشین!؟ ترکی تارکان، امرا و مهسون البته فقط آلبوم سودالایم!؟ و کمی هم مصطفی سندل آخرین آلبومش که من دارم آیا بنزر بود که یه ترانه به انگلیسی توش خوند به نام مون لایت که ترکیش هون آیا بنزه فکر کنم و بعده اون آلبوم بازم بیرون داد و کردی فقط و فقط زکریا عبدالله که متولد هه و لر عراقه و الان سوئده و معروفترین خواننده ی کرده جهانه فکر کنم!؟ جدیدترین آلبومش تو ناز نکه 2004 که بعده روژگار 2000 بیرون داد و خارجی که انریکو اگلزیاز و باباش خولیو اگلزیاز و یه خواننده بی ربط به این دوتا به اسم مارک آنتونی. عربیم بگم که مطمئنا الیسا!؟ ازین روزام این آلبومها میان ماچ افشین!؟ فراری منصور بیست کامران و هومن. و در آیندم آلبوم شادمهر میاد که اسمشو یادم نیست و همینطور ابی و سیاوش قمیشی، معین و مهستی و لیلا فروهرم آلبوم بیرون میدن و بلک کتز جدید با خواننده جدیدی به نام کامیار 25 ساله که به پنج زبانه فارسی، عربی، فرانوسوی، انگلیسی و اسپانیولی راحت میخونه!؟ شهرام کاشانی که نفس من بیده دو تا جدید عید امسال خوند به اسامیه دروغ و یکی دیگم که اسمشو نمیدونم شعرش این بود"منم که یک موتو به این دنیا نمیدم به هیچکی جز تو دل ندادمو نمیدم" اما آلبومشو چرا بیرون نداد علامت سواله؟؟؟؟؟ انریکو هم که آخرین آلبومشو سال 2003 به اسم سون یا همون هفت بیرون داد خیال بیرون دادن آلبوم نداره!؟ و تارکانم که نفس ترک من بیده نمیدونم بعد از آلبوم دودو2003 که معنیش فکر کنم خانم بشه آلبومی بیرون داده یا نه!؟ تخلیه اطلاعاتی شدم!؟

|

پرهام کیه!؟

پرهام منم!؟ البته عمرن اسم اصلیمو بگم چون در این صورت همه منو میشناسن. قبل دادن این اطلاعات شاید میگفتم حالا دیگه عمرن!؟ اینم اون اطلاعاتی که قولشو به شما داده بودم!؟ من 20 سالمه دانشجوی مجازی پی اچ دیه آی تی دانشگاه سلطنتیه جای خالی هستم میتونین حدس بزنین بعدا خودم میگم. و همینطور دانشجوی کارشناسی علوم حدیث دانشکده مجازی علوم حدیث تهران کنار حرم حضرت عبدالعظیم اگه اشتباه نکنم چون من که تا حالا اونجا نرفتم مجازیه دیگه!؟ و دانشجوی خصوصی مترجمی زبان انگلیسی برای سازمان کیش ایر و به تا حدودی به زبانها و لهجه های عربی، کردی عراقی و سنندجی و هورامی و کرمانشاهی و تا حدودی ترکی استامبولی مسلطم و یکی دوتا چیز دیگه که مهم نیست حالا دوست داشتین باور کنین نخواستینم نکنین من به قول ماه پیشم وفا کردم همین!؟ راستی چرا همه منو به اسم پرهام میشناسن تو اینترنت؟ الانم توشهر منو به این اسم میشناسن!؟ نمیدونم این اسم از کجا اومد یادم نیست!؟

|

خاطره

قدم قدم خاطرست این جاده ی خاطرات
خاطره هایی که بی تو سپردمش دست باد
تو رفتیو می بینم یادتو توی جاده
میدونم هنوزم کسی دل به دلت نداده
رد میشمو میریزه اشکام دونه دونه
کاشکی میشد بیادو دلت با من بمونه
این جاده بدون عکست رنگی واسم نداره
منتظرم رنگ عشق تو رو واسم بیاره
تو رو واسم بیاره
این شعرم اگه بشه اسمشو گذاشت شعر جزو آخرین شعرهای خودم بود

|

وفا نمونده دوستیم روش

این مدتی که من نبودم که روزای آخرش یعنی از 4 روز پیش تا حالا بدجوری مریض شدم (سرما خوردم خفن) یکی نبود بگه آقا پرهام نیستی کجایی؟ مردی یا زنده ای. اینم از رفقای ما!؟ اما تو این مدت یه اتفاق جالب و باور نکردنی برام افتاد. که پیدا کردن بهترین دوست دوران ابتداییم بود، که پیدا کردنشو مدیون جستجوی دوست سایت اورکات هستم و مشغول آماده کردن یه ایمیل تشکر ازشون. خیلی خوشحال شدم یعنی به حدی که غمهای بالای صفحه رو فراموش کردم!؟ اما متاسفانه هنوز منو به یاد نداره یعنی به قول خودش خط درست بهش نمیدم که یادش بیاد!؟ بعده این که فهمیدم دندون پزشکی میخونه دیگه خفن خوشحال شدم امیدوارم زودتر یادش بیاد من کیم!؟

|

Sunday, January 09, 2005

من نبودم اما تقصیر من نبود

این مدت یکی دو هفته ای که من نبودم یکی وسط کارم موش دوونده بود و نمیتونستم وارد داشبورد بلاگ اسپات واسه گذاشتن نوشته ی جدید بشیم اما با یه کامپیوتر دیگه موفق شدم خلاصه ببخشید این وبلاگ هر روز به روز میشد اما تقریبا دو هفته نشد!؟

|

اصرار

همون مطلب قبلی بود که گفتم نمیدونم چطور جمع بندیش کنم حالا بخونینشیه پسر عمو دارم که اسمش حمیده و عاشق چیزاییه که به مو میزنن!؟ و خیلی با هم جوریم دو هفته پیش بود داشتم از بیرون میومدم هرچی پول داشتم خرید کرده بودم و چیزی واسم نمونده بود. که دیدم یه صدای آشنا از پشت سر داره صدام میکنه دیدم حمیده. گفتم ازین ورا بیا بریم خونه گفت نه اومدم دنبالت بریم بازار گفتم من پول ندارم بزار این جنسا رو بزارم خونه پولم بیارم بعد میریم. بعد گیر داد که نه من پول دارم نمیشه و ازین حرفا خلاصه منم قبول کردم و گفتم لااقل بزار اینا رو بزارم خونه. قبول نکرد میگفت میری پول میاری خودم میبرم!؟ خلاصه خودش جنسارو برد و به مادرمم گفته بود که با پرهام میریم بیرون نگران نشی. وقتی اومد گفتم خوب چی میخوای بخری؟ گفت یه چیزی واسه تقویت مو یعنی یه ژلی باشه که به موی خشک من بسازه و تقویت کننده، ضد موخوره و ... باشه!؟ گفتم چیییییییییی!؟ مسخره یعنی چی مگه همچین چیزی هست!؟ رفتیم اینا رو نگی جایی آی کیو، ضایع میشیما بعد گفتم من که موهام لخته ژل گتسبی هارد سرم میزنم تو گتسبی سافت بخر که به موهات میخوره خیلی هم خوبه!؟ اونم حرف من واسش شد سند و دیگه فقط گتسبی سافت میخواست نزدیک به 14 تا مغازه آرایشی بهداشتی رو سر زدیم نبود که نبود. من دیگه دیوونه شدم گفتم حمید یه چیز دیگه بخر مثلا کرم موی افشان زیر با میرفت پاشو کرده بود تو یه کفش که نه گتسبی!؟ خلاصه رفتیم با کلاس ترین منطقه شهر یه مغازه لوکس لوازم آرایشی بهداشتی بود که بعدا فهمیدم محصولات یه شرکت معروف خارجی رو میفروشه خلاصه رفتیم تو مغازه، صاحب مغازه داشت با تلفن صحبت میکرد، گفت یه لحظه!؟ بعد که تلفنش تموم شد گفت بفرمایید، حمید گفت هیچی یه چیزی میخوام که هم تقویت کننده باشه هم حالت دهنده هم ضد موخوره هم.......همینطور داشت میگفت منم ازین که به این گفته بودم نگو و از حرفاش که تموم نمیشد دهنم باز مونده بود!؟ بعد با کمال تعجب دیدم مرده یه کاتالوگ آورد که به فارسی توضیح محصولات اون شرکت توش نوشته شده بود گفت ما سه نوع داریم!؟ یکی خیس میکنه، یکی روان میکنه، یکی هم خشک. البته اینا جدید اومدن دو سه ماهه قبلا تو ایران نبود!؟ حالا کدومو میخواین حمید گفت اونی که روان میکنه مرده آورد اونو بعد حمید گفت چنده!؟ مرده گفت 4300 تومن. یه دفعه دیدم حمید قرمز شد فهمیدم پول نداره اون اندازه. منم سوء استفاده کردم گفتم چی شد پول نداری!؟ بعد گفت ارزون ترشو ندارین. مرده گفت با اون چیزایی که شما گفتین موخوره نکنه تقویت کنه و غیره!؟ ارزونم هست خداییش راست میگفت اما کسی که پول نداشته باشه 1000 تومنم واسش گرونه!؟ بعد حمید گفت اونی که خشک میکنه چنده؟ مرده گفت 5600 تومن دیگه اصلا حمید داشت میمرد. گفت آقا ببخشید!؟ مرده گفت خواهش میکنم عزیزم!؟ اومدیم بیرون دیگه جلوی خندمو نمیتونستم بگیرم زدم زیره خنده بعد به حمید گفته آخه الاغ مگه نگفتم اونارو نگو؟ تو چغدر پول داری اصلا گفت 2500 تومن گفتم خاک تو سرت جیب خالی و پزعالی لااقل میگذاشتی من پول بیارم، 2500 تومن!؟ من همش 500 تومن ناقابل داشتم که وقتی اونطور گفت پول دارم فکر کردم حداقل 10000 تومنی داره. بعد اومدیم میدون آزادی 25 تا مغازه دیگه دیدیم گتسبی نبود که نبود آخرش کرم موی افشان خرید. ساعت 8 شب رسیدیم خونه منم دلم نیومد این قضیه رو تبدیل به جک فامیل کنم. بعدش 2 روز بعد اومد دنبالم بریم شامپو تقویت کننده بخریم!؟ یه روز دیگه رفتیم واکسه موی گتسبی واسه موهای چرب خریدیم اصلا قضیه ی خرید واسه موی حمید تازگی نداره!؟

© Copyright 2006 Parham Net. All rights reserved | Xml | Email | Home