|

Sunday, July 31, 2005

نقد بخشی از مصاحبه ی رامونا امیری


تو نت داشتم می گشتم، مصاحبه ی بهزاد بلور گزارشگر بی بی سی رو با دختر شایسته ی امسال کانادا که رامونا امیری اسمشه و ایرانی تبار هست می خوندم، امسال برای دومین سال پیاپی هست که یک ایرانی، دختر شایسته کانادا میشه، این خانوم 25 سالشه، تو شعاراش در زندگی یه جمله ی جالب بود که باعث شد این مطلب رو بنویسم، شعاراش ایناست، عاشق شو انگار که هیچوقت دلت نشکسته!؟ کارکن انگار که محتاج پول نیستی!؟ و جوری برقص که انگار هیچکس نگاهت نمی کنه!؟ من توجهم رو بیشتر این جمله جلب کرد که کارکن که انگار محتاج پول نیستی!؟ انگار بهزادم این موضوع براش جالب بوده ازش میپرسه، "واقعا فکر می کنی باید جوری کار کرد که انگار به پولش احتیاج نداری؟" بعد رامونا جواب میده، آره چون نصف از زندگی آدم صرف کار می شه و اگر عاشق کارت نباشی و بیشتر دنبال پول درآوردنش باشی، زندگیت سیاه می شه، اول گفتم، اه راست میگه ها!؟ بعد به این نتیجه رسیدم که حرف این خانوم در صورتی میتونه درست باشه که آدم تو انتخاب شغلش حق انتخاب داشته باشه، درست مثل کانادا، نه کشوری مثل ایران که یه شغل رو به سختی میتونی پیدا کنی، حالا ممکنه مورد علاقت باشه یا نباشه، به امید روزی که همه تو ایران از کارشون لذت ببرن

|

بازگشت

اول سلام، دوم اونی که پسوورده آیدی منو هک کرده بود اونو به میلم فرستاد!؟ دستش درد نکنه!؟ من که نفهمیدم کیه!؟ و اما اینم برای شروع
محبت قصه ایست که به عشق ختم می شود
عشق کلیدیست که تمام قفلها را باز می کند
زندگی به رنگ سفید است، که با منشوره صبر هفت رنگ را نشانت می دهد
اینها سه تا از جملات معروفه منه، تا بعد

|

Wednesday, July 27, 2005

مادر روزت مبارک

چشمه ی عشق، حبیب دل است، مادر
بی تو مادر در گیتی عشق بی معنی و یتیمم
می ریزم، می سوزم ، و می نالم برایت تمام عمرم، تا زره ای زه خاک پایت شوم مادر، کی می شود!؟
به آن آه سوزناک شب سرده یخ زده تنهایی میچکید اشک از گونه هایت، رخساره پریشانت، برای کودک زبان بسته ات، مینگارم، نگار من کیست
بگوید صد کتاب و طومار
راز زحمت و عطوفت قلب مهربانت، مادر

مادر روزت مبارک

|

Thursday, July 21, 2005

محسن چاووشی و آلبوم خود کشی ممنوع


گفتم حیفه در این مورد چیزی ننویسم، این محسن چاووشی هم نام من، که آلبوم دومشو دو روزه بیرون داده و من از چند هفته پیش چهار تا از آهنگهاشو شنیده بودم رو بلافاصله تا آلبومش پخش شد همون ساعتهای اول دانلود کردم، واقعا آلبوم تک و بی نقصیه که الان انتخاب اول منه مشکل پسند تو موسیقی شده، محسن وقتی آلبوم اولشو که کفتر چاهی اسمش بود بیرون داد، (که دو ترانه ی زیبای نفرین و فاصله رو در خودش داشت) همه خیال می کردن مجتبی کبیری هستش، اما محسن با صدایی که بیشترین شباهتو بدون تقلید!؟ به سیاوش قمیشی داره بر عکس صدای تقلیدیه مجتبی کبیری که صداش تو آلبوم و اول دومش کاملا متفاوته و یادش رفته تو آلبوم اول چطور تقلیده سیاوش رو درمیآورد که با آلبوم دوم تقلید خودشو لو داد، واقعا میشه گفت رقیبی واسه سیاوش داره میشه ، محسن در این آلبوم جدید یه ریمیکس از آهنگهای آلبوم کفتر چاهی گذاشته تا مردم به اشتباهشون پی ببرن که این محسن چاووشیه مجتبی کبیری نیست!؟ اکثر ترانه های خودکشی ممنوع عاشقانست، انگاری محسن عاشق شده و عشقش ترکش کرده، و گل ترانه ی عاشقانش ترانه ی آهای خبر نداری هست که واقعا هرچی گوشش بدی بازم مزش از بین نمیره!؟
شعره این ترانرو با هم میخونیم:

عشق کدوم غریبه یهو بجونت افتاد
چی شد که خیلی ساده عشقمو بردی از یاد
قلبمو بی تفاوت له کردی زیره پاهات
گوله نگاتو خوردم!؟ یا که فریبه حرفات!؟

آهای خبر نداری دلم داره می میره
همدمه بی کسی ها تو بی کسی اسیره
بهش بگین هنوزم جاش خالیه تو خونم
بگین هنوز داد میزنم برگرد دردت بجونم، بیا بلات به جونم

رفتی ازینجا اما، بدون نرفتی از یاد
ندیدی وقتی رفتی، واست کی دست تکون داد
هر کی منو می بینه فکر می کنه دیوونم
دیوونه ی تو هستم دردو بلات بجونم
آلبوم محسن چاوشی را از سایت طرفدارش سرچشمه دانلود کنید
www.sarcheshmeh.com

|

Tuesday, July 19, 2005

دریای طوفانی

چرا دیگر نمی تابی به این دریای طوفانی
هوا سرد است و خورشیدم نگو در بندو زندانی
تمام این غزل ها را به یمن آنکه برگردی
کنم سیراب وبعد از آن سرراه تو قربانی
نگو دریا نمی بارد که من از گریه لبریزم
ودر هر قطره ی اشکم که می ریزد، تو پنهانی
سفر کردند ماهی ها از این دریای یخ بسته
تو تابستان من بودی شدم دیگر زمستانی
تو در من آتشی هستی که خاموشت نخواهم کرد
خودت این را به من گفتی ولی حالا گریزانی
من از هر مرغ دریایی نشانی از تو می خواهم
که می گویند عاشق شد مگر این را نمی دانی
درآن لحظه امواجی مرا بر صخره می کوبد
تنم آهسته می سوزد در اندوه پشیمانی
به چشمی که می بوسی، حسادت می کنم اما
دلم آرام می گیرد که تو خوشحال و خندانی
آخره شعر بود نه!؟ حال کردین

|

وبلاگ، تبادل لینک، مطلب

ازونجایی که من دیگه وقتی واسه نوشتن مطلب ندارم و خیلی وقتم کم شده تو یک ماه گذشته، گفتم چیکار کنم که مطلب کم نیارم واسه وبلاگ، بعد افتادم یاد بابام ازونجایی که یکی از کارایی که بابام انجام میده نویسندگی هستش، من بهش موضوع میدادم و اون مینوشت اکثر مطالب جدید وبلاگ بجز یه دو سه تا، کار بابام هستش و خیلی هم از مطالبش استقبال شد، اما تازگی به یه مشکل دیگه برخوردم اونم اینه که مطالب دیگشو هنوز وقت نکردم که تایپ کنم، دوباره به خودم گفتم که چیکار کنم که وبلاگم حداقل یه روز در میون یه مطلب داشته باشه!؟ یکدفعه افتام یاده وبلاگ خواهرم، گفتم که اون نمیاد وبلاگ منو بخونه بعد ازم شاکی شه چرا از مطالبه اون استفاده نکنم!؟، خلاصه از مطالب اونم استفاده می کنم (به صورت مخفی) تا ببینیم چی میشه!؟ اما فوقش پونزده روز رو بتونم با مطالب وبلاگ اون سر کنم!؟ بعده پونزده روز چیکار کنم!؟ ازونجایی که وبلاگه من حداقل روزی صدوپنجاه بیننده داره و به روز بودنه مطالب حرف اول رو میزنه!؟ میخوام درخواست کنم از هر کسی که فکر می کنه مطلب جالبی داره تو ورد بنویسه و ازینجا برام ارسال کنه تا به اسم خودش چاپ کنم!؟ و یه درخواست دیگم دارم هرکسی که وبلاگش پربینندست تاکیید می کنم وبلاگش پربیینده باشه با پنج وبلاگ تبادل لینک می کنم این وبلاگایی رو که من لینک دادم وبلاگای پربیننده ای نیستن اکثرا از روی دوستی لینک دادم، هر کس لااقل تو چهار ماه سه هزار بیننده داشته من بهش لینک میدم تماس بگیره این آمار برای وبلاگ من پنج هزار و هفتصد تاست!؟

|

Monday, July 18, 2005

کیه که!؟



کیه که ارزشه عشق رو داشته باشه!؟ کیه که وقتی عاشقش شدی مطمئن باشی عاشقته!؟ کیه که تورو واسه خودت بخواد!؟ کیه که حقیقته وجودت رو بشناسه!؟ کیه که عاشقت باشه!؟

|

نشانه های عاشق شدن

نشانه ی ده: نامزد يا همسر قبلي خود را فراموش كرده ايد، معمولا" بعد از برهم خوردن يك رابطه تا زماني طولاني طرفين به يكديگر فكر مي كنند و اغلب به اين مي انديشند كه آيا راه درستي را انتخاب نموده اند يا خير. بسته به مدت زمان با هم بودن اين شك و ترديدها بيشتر نمايان ميشوند از زماني كه او را ديده ايد، ديگر فكر برگشت به نامزد پيشين خود را به سر راه نميدهيد و تمايلي به برقراري رابطه مـجدد نـداريد. فكر كنيد، نامزد قبلي شما ديگر مانند گذشته برايتان جالب نيست
نشانه نه:نمي توانيد به او فكر نكنيد، شما سـراسـر از يـاد و انـديـشـه او اسـت. بـي دليـل به فـكر شـما مـي آيد و از خود ميپرسيد كه آيا به اندازه نصف اندازه اي كه به او فكر ميكنيد، او به شما فكر ميكند؟ در شگفتيد كه در ذهن او چه ميگذرد يا حتي فكر تماس گرفتن با او به سرتان ميزند اما بدليل ترس از نپذيرفتن او از اين كار خودداري ميكنيد اما وضعيت وخيم تر مي شود. با دوسـتان خـود بيرون ميرويد و به چيزي در ويترين مغازه نگاه مي كنيد و به اين مي انديشيـد كه او تـا چه اندازه به آن شيء بخصوص علاقه مند است
اگر او آخرين چيزي است كه پيش از خواب به فكر شما مي آيد و اوليـن چيـزي اسـت كه بعد از بيدار شدن به ذهن شـما خطور مي كند - و حتي چندين بار روياي او را ديده ايد، ديگر لازم نيست ادامه اين مقاله را بخوانيد تا بفهميد عاشق شده ايد يا نه البته براي اطمينان بيشتر ادامه دهيد
نشانه ی هشت: براي او اهميت قائليد، اگر عاشق كسي باشيد، دوست داريد هـمـه چـيز درمورد او بدانيد: اينكه او كيست؟ به چي فكر ميكند و چه چيز او را مي خنداند. به او و احساساتش واقعا" اهميت ميدهيد اگر بفردي علاقه حقيقي داشته باشيد،اگر او روز بدي داشته باشد و يا بخاطرموضوعي ناراحت باشد، شما نيز غمگين و پريشان ميشويد
نشانه ی هفت: شخصيت و خصوصياتش براي شما فريبنده و دلربا است، حركات او هنگام غذا خوردن، قدم زدن، صحبت كردن و همچنين عادتهايش در انجام كارهابراي شما شادماني فراواني به دنبال خواهد داشت او چيزهايي مي گويد كه باعث تمايزش با ديگران مي شود، و شما اين را دوست داريد. علتش را نمي دانيد ولـي دانـسـتـنـش نـيـز بـرايـتان اهـميتي ندارد. شما او را به همين صورتي كه هست دوست داريد
نشانه ی شش: ارتباط تنگاتنگي با او داريد، شما نمي توانيد عاشق كسي باشيد كه با او هيچ تناسخي نداشته باشيد. اگر شمـا و او در يك طول موج قرار داشته، و عقايد مشابهي داريد،اين يك نشانه محكم محسوب ميگردد. هم فكر بودن در مسائل گوناگون، گرفتن تصميمات مشابه و يكسان حاكي از آن است كه ميتوانيد عاشق او باشيد
نشانه ی پنج: افراد ديگر، زياد به چشمتان نمي آيند، اينكه ممكن است نتوانيد از براندازكردن يك زن (يا مرد) زيبا كه از كنار شما رد ميشود صرفه نظر كنيد، هنگاميكه عاشق باشيد، ديگر رادار شما براي رد يابي ديگران خوب كار نكرده و بقيه در مقايسه با فرد مورد علاقه شما جالب نخواهند بود. به علاوه مانند قبل تمايلي به گپ زدن با جنس مخالف نخواهيد داشت به تدريج احساس خواهيد كرد كه او تنها فرد مورد توجه شما در يك جمع است و كسي است كه به دنبالش بوده ايد
نشانه ی چهار:عاشق وقت گذراندن با او هستيد، مسئله اي واضح ولي در عين حال با اهميت است. شما به دنبال ديــدن او هستيد و مهم نيست كه هر دوي شما چه كار خواهيد كرد. اخيرا" قـدم زدن بـا او، زيـبا ترين راه گذراندن يك بعد از ظهر است. به علاوه وقتي كه از او دوريد، آرزو مي كنيد كه پيش شما بود
نشانه ی سه: مطابق با ميل او رفتار ميكنيد، سعي مي نماييـد با اينكه برخي از كارها مثل رفتن به كتابخانه يا نمايـشگاه براي شما خوشايند نـيسـت، ولـي بـخاطـر خـواسـتـه او بدون جبهه گيري و مخالـفـت به انجام آنها ميپردازيد. متوجه خواهيد شـد كه خـود را با اميال و برنـامه هاي او وفــق داده و در موارد گوناگون همراهيش مي كنيد
نشانه ی دو: اولويتهاي ديگر، عقب نشيني ميكنند، شما عادت كرديد ظهر ها به باشگاه ورزشي برويـد، امـا اگـر او بـراي نـهار وقـت داشـت، ترجيح ميدهيد با هم به رستوران برويد. شما ديـگر مـانند گذشته آن آدم سخت كوشي نيستيد كه كارهاي ناتمام خود را آخر هـفـتـه ها با خودش بـه خـانه مـي آورد تـا آنـها را انجام دهد بجايش ترجيح ميدهيد آخر هفته خود را با او بگذرانيد ليست كارهاي روزانه كه هميشه اصرار در انجام دادن آنها داشتيد، اكنون به علت با او بودن ديگر رونقي ندارد و توجهي به آن نمي شود
نشانه ی یک: شما به آينده اي فكر ميكنيد كه او نيز جزئي از آن است، در ذهنتان با او آينده اي نامحدود داريد. اين آينده فقط محدود به آخر اين هفته نيمشود بلكه ساليان سال ادامه خواهد يافت. وقتي براي سفر بعدي خود برنامه ريزي ميكنيد، به اين فكر ميكنيد كه براي ماه عسل با او خواهيد بود. هنگاميكه براي سه ماه بعد به يك جشن عروسي دعوت ميشود، با اينكه سه ماه مانده، از اكنون از او مي خواهيد كه همراه شما در آن مراسم شركت كند
نکته: نتیجه می گیریم اینکه من عاشقم شایعست ( باور نکنین) و اصلا حقیقت نداره
برگرفته از پورتال مردمان

|

Wednesday, July 13, 2005

بنگر مرا


بنگر مرا، دریاب حقیقت دوستی را
خوش است همسفر شدن با یاران راستگو
بیم دارم از دروغگویان روزگاران
تمنایی دارم زتو مهربان دوستم
بشناس رفیق خویش را در تلخیها
گل و پروانه با محبت جاودانه اند
با نگاهی آواز محبت سروده
سکوت شب پژواک قصه های روز در ذهن
پس آرام درس فردایت را بخوان
گل من هرگز در گرداب اسیر نخواهد شد

|

Tuesday, July 12, 2005

دوستت دارم


تو لیلیو، حرفای تو منو مجنون میکنه
تو یه تصویره روشنی، تاریکی رو مخفی میکنه
بزار بگم دوستت دارم بزار بگم عشقه منی
بزار بگم اگه نگم غصه رو تو دل میشکنی
واسه معنیه سه حرف
اسمه تو تنها کافیه
تو شدی واسه ی شعرام
هزار هزار تا قافیه

|

دیار دل



طاق ابروی یاره من ماه بستان من است. اشک عشاق کهن دریاچه ی زیبای من است. به فرهاد بگویید تیشه بر زمین بگذارد و قلم بر دست گیرد، ز شیرین دلبران گوید. جام دوغ شیرین شکست نارنجها غریبانه سوختند، پروانه ها چه زیبا خنده بر لبان شیرین نهادند، آدمهای اشک و لبخند، سرزمین آب و سنگ، زمزمه های گرم زندگی، عاشقهای کوچه های قدیمی، می نوشتند روی برگ های سبز کاغذی، می گذشت آب جویها با گلبرگ های قرمزی، جان میگرفت آوای درد دلهای کوچه باغی. روی درخت، روی کوه می نوشتند یادگاری، جاودانه بیستون در جهان میکند سرفرازی. بنواز ای نی نواز آواز نی، نیلوفران سر برون ز آب آورده اند، تا گوش کنند آهنگ آشنا را

|

Monday, July 11, 2005

عشق


اسیر بی فریاد، خاموش چون سکوت، در دام بارش غم یاران، لحظه ها چون سالها میگذرد با تازیانه ی هجران. می روم با تن خسته، خاطر آزرده ی پریشان، غروب قلب می آید هنوز در یاد طلوع عشق، تصویر دلدار مینگارم در وجود، بنویس ای قلم، ای تنها همراه من، صبور ترین یار من، خرمن خرمن نوشتم، افسوس که او هرگز یک خط نخواند، ولی من نقطه ای ز او دیدم، دیووانه وو آواره شدم

|

Sunday, July 10, 2005

چشم انتظار


وقته مرگم مرا در تابوته سیاهی گذاشته و دستانم را بیرون بگذارید تا همه بدانند دسته خالی ازین دنیا رفته ام، و چشمانم را باز بگذارید تا همه بدانند چشم انتظار ازین دنیا رفته ام

|

Saturday, July 09, 2005

یاهو مسنجر تعطیل!؟



من دیگه از یاهو مسنجر خسته شدم، حال و حوصله ی پی ام جواب دادن و آفلاین جواب دادنو ندارم، هرکی ایمیل خصوصیه منو داره میتونه ایمیل بزنه، چون تا خبر بعدی من دیگه با یاهو آنلاین نمیشم!؟ تصمیم عجیبیه نه!؟ به هر حال این نظره منه هرکی خواست میتونه احترام بگزاره، هرکی هم نخواست دوسته خوبی بوده بره خوش باشه!؟

|

Friday, July 08, 2005

از پیشم برو!؟


این شعر از منه که تو قالب یک ترانه که آلبومش یک ماه دیگه میاد گفتمش

هیوا هیوا هیوا هی از پیشم برو
هیوا هیوا هیوا هی آخ درده سری تو
نگو برویم نگو برویم ما
نگو میخوامت برو بی صدا
هیوا هیوا هیوا هی از پیشم برو
هیوا هیوا هیوا هی آخ درده سری تو
برو برو کشتی منو
برو برو برو برو
هیوا هیوا هیوا هی از پیشم برو
هیوا هیوا هیوا هی آخ درده سری تو
نگو ماله منی منم ماله تو
نگو بدونه تو دیگه چه کنم
نگو بدون دردسری بخدا همین
اینقده نیا منتظر نشین
هیوا هیوا هیوا هی از پیشم برو
هیوا هیوا هیوا هی آخ درده سری تو
هر کی یه جور میره رو اعصابم، کم کم داره میزنه سرم که بی خیال کَُله دوستام شم!؟

© Copyright 2006 Parham Net. All rights reserved | Xml | Email | Home