|

Thursday, April 07, 2005

هنوزم

دستانم درازبود به امیده اینکه دستانم را بگیری اما افسوس، دستانم کرخت شد و تو دستم را نگرفتی، چشمانم به در بود تا تو بیایی اما نیامدی، قلب پاره پاره ام را به مردم نشان دادم و گفتم ببینید این قلب عاشق بود، بخدا قسم این دل همیشه صادق بود، مردم به حالم گریستند و تو خندیدی و من بخشیدم، همه به من گفتند که تو دیوانه ای گفتم آری میدانم!؟ چون هنوزم او را میخواهم

© Copyright 2006 Parham Net. All rights reserved | Xml | Email | Home